چرا عبرت نمی گیریم؟

یافت مردی گور کن عمری دراز    سایلی گفتش که : چیزی گوی باز

تا چوعمری گورکندی در مغاک    چه عجایب دیـده ای درزیرِخاک؟

گفت:این دیدم عجایب حسب حال     کاین سگِ نفسم همی هفتاد سال

گور کندن دید و یک ساعت نمرد     یک دمم فرمان یک طاعت نبرد

عطــــــــــار در در منطق الطیرش دراین شعر چه زیبا بیان می نماید موعظه مرد گور کن را در جواب شخص طماعی که از گنجهای زیر زمینی از وی سوال می کند.   

براستی چــــــــــــرا ؟ چرا عبرت نمی گیریم؟جوانی که تا دیروز در نزد ما وبا ما بود وبا هزاران آرزو وامید کلبه کوچک زندگیش را بنّا نهاد ،اینک بار سفر را بسته وبرای همیشه ما را ؛ ودنیارا ترک کرده.

اما آیا هیچ به این رفتنها اندیشیده ایم؟ چرا این رفتنها کوچکترین تأثیری در ما ندارند ؟آن هم در مایی که  هم سن وسالمان بالاست وهم جسممان دچار رخوت وسستی وضعف شده است.

ما فکر می کنیم که مرگ تنها وتنها برای دیگران است وهرگز به سراغ ما نمی آید واین است که نه تنها به مرگ بلکه به خدا وخود هم فکر نمی کنیم. واین غفلت وبی خبری از خود وخدای خود باعث گردیده که اموال شخصی جوانی پاک ونورسته را ظالمانه تصاحب کنیم ؛ وبرای بدست آوردن سایر چیزهایی که شاید متعلق به او باشد به هزاران حیله وتزویر وحقه متوسل می شویم.گاهی با التماس سد راه جوانی می شویم که تو بیا وبرای ما چنین بگو وچون آن جوان خام نمی گردد،دست به دامن دهها وکیل و دفتردار  می گردیم وبازراهی پیدا نمی کنیم ازحقه و نیرنگ ودروغ استفاده می کنیم غافل از آنکه خدایی هست و قیامتی وجود دارد واز همه مهمتر که خدا با صادقین است.

واین است که  :کسی که اهل فزون خواهی وزیاده طلبی است ؛هرچند هم که ثروتمند باشد حاضر است برای اندک مالی که به آن طمع کرده خودش را به بدترین حقارتها بکشاند.

زیرا اینان ارزش وبهای خویش را در آن مال اندک می بینند وبراستی هم همین است

اینان نه برای خود بهایی قائلند ونه خدای خویش را ناظر بر اعمال خود می دانند ونه به سؤال وجواب روز قیامت معتقدند. هرچند به ظاهر خدا را بر لب آورند.

حکایت اینان حکایت ملاک طماعی است که چون از اهل روستایی برای خریدن املاکشان شنید که تا هر جا با پای پیاده روی و باز گردی آن املاک را بدون بها به تو می دهیم وچون شب به نزد اهالی برگشت توان ایستادن نداشت بر زمین افتاد ودر حالیکه چشمانش به املاک دور دست کوهپایه خیره مانده بود ؛ جان داد

وخداوند سخن سعـــــــدی چه زیبا گفته:

چشم تنگ مرد دنیا دوست را         یا قناعت پر کند یا خاک گور






دانلودها



          داستان های آموزنده                                  نکته های آموزنده

                 

         گلچیــن اشعــــار                                         گزیده اشعار کردی                                              

دانلود موسیقی کـــــــردی(هوره-گورانی-شعر کردی) 


مناسبتهـــــــا


دانلود آهنگ های فارسی







اطلاعاتی در مورد قلب

اطلاعاتي براي همه

اطلاعاتی برای همه شامل نکات بسیار مفید وکلید ی درمورد مراقبت از قلب می باشد که توسط پرفسور معصومی فوق تخصص جراحی قلب واستاد ممتاز دانشگاههای مهم کشور گرد آوری شده است

در اطلاعاتی برای همه دکتر معصومی با بیانی شیوا واستفاده از عکس واسلاید وتصاویر متحرک با روشی بسیار آموزنده به بررسی قلب وموارد ی که برای سلامتی قلب مفیدند ونیز عواملی که برای قلب ودر نتیجه سلامتی فرد مضرند پرداحته واین عوامل را یاد آوری نموده اند

دانستن این مطالب برای کلیه افراد لازم وضروری می باشد که برای دانلود آسان  در چهار قسمت گردآوری شده اند

 


پرفسور معصــــــــومـــــی:

تقدیم   به همه    آنهائی    که  برای سلامتی   انسان ها تلاش می کنند     ،

اندوه  بیماران   و رنجوران   ،   آرامش  و آسایش آنان را برهم می زند و غیر از

خود  ، به درد  دیگران نیز می اندیشند .......و آنهائی که  همه ی  هم و غم شان 

دیگران است ......و لذت و شادی شان هم لذت و شادی دیگران                                                                                                                                  و  به همه چیز برای دیگران  می اندیشند   . و خود را  

 دردیگران می بینند  . و..........و   با خدمت  بی ریا   به خلق  خدا

، در صدد خوشنودی  خدا هستند

دانلود قسمت اول: دانلـــــود                     دانلود قسمت دوم: دانلـــــــود


دانلود قسمت سوم: دانلــــــود                     دانلود قسمت چهارم: دانلـــــود







تپش های آخر قلب نعمت

حافظا دیدی که کنعان دلم بی ماه شد             عاقب با اشک غم کوه امیدم کاه شد

گفته بودی یوسف گمگشته باز آید به کنعان ولی       یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد



خسته ام؛ خسته ام از این زندگی ؛زندگی که نه روز مرگی ،خسته ام از این همه بغض ؛خسته ام از این همه غم ومحنت که وجودم را ظالمانه ونا عادلانه تسخیر نموده اند.همه چیز را تاریک می بینم.گلها همه پژمرده شده اند.چشمه ها خشکیده اند .بلبلان دیگر نه سراغ گل می گیرند ونه آواز امید می خوانند.دیگر حتی گرگهای درنده هم درندگی نمیکنند آنها به بلندترین قله رفته اند وبا تمام توان زوزه می کشند که انسان ها آبروی مارا بردند .ما به هم نوعان خویش احترام می گذاریم؛ما بیشتر از رفع گرسنگی خویش درندگی نمی کنیم.اما انسان ها.......شیطان به نزد خدا رفته به اومی گوید تو آدم را پیدا کن تا من سجده کنم..دیگر رحم ومروت وعدالت وصداقت ؛ الفاظ تکراری وبی معنای رادیو وتلویزیون شده اند ویا مکتوبه ای منسوخ دردست گرگ های انسان نمایی که با عَلَم کردن آنها بتوانند به مقام ومنصبی برسند ویا ثروت ومکنتی را جمع نمایند.دنیای عجیبی است، ان زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم. بغضها را نا شیانه وشاید از سر دل سوزی خالی می کنیم ، سپس ناباورانه بر انچه از دست داده ایم افسوس میخوریم. برادرم نعمت رحیم زاده جوانی است28 ساله از پرسنل خدوم نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی که محل خدمتش در پاسگاه نقطه صفر مرزی در مرز قصر شیرین بوده که در تاریخ 22مرداد ماه 1391از ناحیه قفسه سینه احساس درد نموده وپس از رساندن وی بصورت اورژانسی از بیمارستان ارتش به بیمارستان تخصصی قلب امام علی(ع) کرمانشاه در ساعت 11 شب همانروز توسط همکارانش متاسفانه این بیمارستان تنها وی را برروی تختی در CCU2 بدون اینکه کار مثمر ثمری برایش انجام دهند قرار داده وقسمت پذیرش این بخش علیرغم وخامت حال ایشان از پذیرش وتشکیل پرونده وی تا ساعت 12 ظهر روز 23 مرداد خوداری نمود. صبح روز دوشنبه بیست وسوم مرداد ماه هزار وسیصد ونود یک پیامکی دریافت نمودم که نعمت در این بیمارستان بستری شده است.خدایا مگر می شود؟مگر می شود جوان 28 ساله ای دچار عارضۀ قلبی گردد؟نه این امکان ندارد. آیا جغد شومی که روزگاری نه چندان دور برخانواده ما سایه افکنده بود بازگشته ؟





گزارش تخلف
بعدی